فرهنگ لغات تخصصی یک سایت دیگر با وردپرس فارسی
production period بازرگانى : دوره توليد
Read More »دسته‌بندی نشده
ترجمه کلمه prover
prover اثبات کردن ،محقق کردن ،ثابت کردن ،(در چاپخانه )نمونه گرفتن محک زدن
Read More »ترجمه کلمه production part
production part علوم مهندسى : بخش توليد
Read More »ترجمه کلمه production planning and control
production planning and control بازرگانى : برنامه ريزى و کنترل توليد
Read More »ترجمه کلمه parenthesis
parenthesis کمانک ،جمله معترضه ،دو هلال ،دو ابر،پرانتز
Read More »ترجمه کلمه production planning
production planning بازرگانى : برنامه ريزى توليد
Read More »ترجمه کلمه provencal
provencal وابسته بشهر،اهل پروانس ،زبان پروانسى
Read More »ترجمه کلمه production possibility bondary
production possibility bondary بازرگانى : مرز امکانات توليد
Read More »ترجمه کلمه provender
provender علوفه ،خواربار،اذوقه ،غذا،عليق دادن
Read More »ترجمه کلمه proved or convinced by reasoning
proved or convinced by reasoning قانون ـ فقه : مستدل
Read More »