production engineer علوم مهندسى : مهندس توليد
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه provided
provided “بشرط انکه ،اماده ،مشروط،درصورتيکه قانون ـ فقه : مشروط به انکه”
Read More »ترجمه کلمه production factors
production factors بازرگانى : عوامل توليد
Read More »ترجمه کلمه pararaft
pararaft “پارا رافت علوم نظامى : وسايل نجات چتربازى”
Read More »ترجمه کلمه provide for in the budget
provide for in the budget قانون ـ فقه : در بودجه پيش بينى کردن
Read More »ترجمه کلمه production frontier
production frontier بازرگانى : مرز توليد
Read More »ترجمه کلمه production gap
production gap بازرگانى : شکاف توليد
Read More »ترجمه کلمه provice
provice “استان قانون ـ فقه : ولايت”
Read More »ترجمه کلمه production function
production function بازرگانى : تابع توليد
Read More »ترجمه کلمه provide
provide “تهيه کردن ،اماده کردن ،تهيه ديدن ،وسيله فراهم کردن ،ميسر ساختن ،تامين کردن ،توشه دادن ،تهيه کردن ،مقرر داشتن ،تدارک ديدن بازرگانى : عرضه کردن علوم نظامى : در دسترس قراردادن دراختيار قراردادن”
Read More »