produce “اقامه کردن ،ساختن ،فراوردن ،توليد کردن ،محصول ،ارائه دادن ،زاييدن ،عمل اوردن علوم مهندسى : ساختن قانون ـ فقه : ارائه دادن سند بازرگانى : کالا،توليد کردن”
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه provisions of a contract
provisions of a contract شرايط قرار داد،مواد قرار داد
Read More »ترجمه کلمه prodrome
prodrome “علائم اوليه مرض روانشناسى : پيش نشانه”
Read More »ترجمه کلمه provisionment
provisionment تهيه خواربار
Read More »ترجمه کلمه producer
producer “ژنراتور،عمل اورنده ،فراورگر،فراور،توليد کننده ،مولد علوم مهندسى : سازنده باراورنده معمارى : توليد کننده زيست شناسى : توليدکننده بازرگانى : سازنده ،توليد کننده”
Read More »ترجمه کلمه provisions
provisions “خواربار،اذوغه ،پيش بينيها،مقررات ،قيود،تدارکات قانون ـ فقه : مقررات بازرگانى : مواد علوم نظامى : وسايل لازم توشه ها”
Read More »ترجمه کلمه produce race
produce race ورزش : مسابقه بين اسبهايى که هنوز کره نداشته اند
Read More »ترجمه کلمه provisionless
provisionless بى خواربار،بى توشه
Read More »ترجمه کلمه producer advertising
producer advertising “تبليغ توسط سازنده بازرگانى : تبليغ محصولات صنعتى”
Read More »ترجمه کلمه provisioner
provisioner توشه رسان ،تدارک کننده ،تهيه کننده
Read More »