psychochemical agent “عامل عصبى علوم نظامى : گاز عصبى”
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه prize money
prize money پولى که از فروش غنيمت دريايى بدست مى ايد
Read More »ترجمه کلمه psychoanalytic
psychoanalytic وابسته به روانکاوى
Read More »ترجمه کلمه prize man
prize man جايزه بر
Read More »ترجمه کلمه psychobiology
psychobiology روانشناسى : روانشناسى زيست شناختى
Read More »ترجمه کلمه prize poem
prize poem شعرى که جايزه برده است
Read More »ترجمه کلمه parian
parian وابسته به جزيره اى دردرياى اژه که مرمرى ان بنام است
Read More »ترجمه کلمه prize of war
prize of war قانون ـ فقه : کشتيها يا کالاهاى به غنيمت گرفته شده در بندر يا دريا در زمان جنگ
Read More »ترجمه کلمه psychoanalyst
psychoanalyst “روانکاو روانشناسى : روانکاو”
Read More »ترجمه کلمه psychoactive drug
psychoactive drug “شيمى : داروى فعال کننده روان روانشناسى : داروى روانگردان”
Read More »