pricing “تسعير قانون ـ فقه : قيمت گذارى بازرگانى : قيمت گذارى”
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه pumping
pumping “تلمبه زنى معمارى : مکش”
Read More »ترجمه کلمه prices rule high
prices rule high مظنه ها بالا است
Read More »ترجمه کلمه pumper
pumper تلمبه زن ،چاه نفت تلمبه اى
Read More »ترجمه کلمه pricing policy
pricing policy بازرگانى : سياست قيمت گذارى
Read More »ترجمه کلمه pump switch
pump switch علوم مهندسى : کليد پمپ
Read More »ترجمه کلمه paralyse
paralyse فلج کردن ،زمين گير کردن ،خنثى کردن ،سست کردن
Read More »ترجمه کلمه pumpage
pumpage عمران : حجم ابى که بوسيله پمپ از چاه خارج ميشود
Read More »ترجمه کلمه prick
prick خراش سوزن ،زخم بقدر سرسوزن ،جزء کوچک چيزى ،هدف ،منظور،نقطه نت موسيقى ،چيزخراش دهنده(مثل نوک سوزن)،خار،تيغ ،نيش ،الت ذکور،راست ،شق ،خليدن ،باچيز نوک تيز فروکردن ،خراش دادن ،با سيخونک بحرکت واداشتن ،تحريک کردن ،ازردن
Read More »ترجمه کلمه pump stroke
pump stroke “ضربه پمپ علوم مهندسى : حرکت پمپ”
Read More »