presto (مو ).باضربات تند( بنوازيد)،تند
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه purgative
purgative مسهل ،کارکن ،پاک کننده ،تطهيرى ،پاکساز
Read More »ترجمه کلمه parallel storage
parallel storage انباره موازى ،انبارش موازى
Read More »ترجمه کلمه parlous esculenta
parlous esculenta شيرزاد
Read More »ترجمه کلمه prestocked
prestocked “از پيش ذخيره شده ،از پيش انبار شده علوم نظامى : از پيش اماده شده”
Read More »ترجمه کلمه purgation
purgation “برائت جستن ،تصفيه ،تطهير،پالايش ،تنقيه ،برائت ،پاکسازى قانون ـ فقه : روش باستانى دادرسى در CL که به موجب ان متهم بايستى دوازده تن از همسايگان را به بيگناهى خود به شهادت مى گرفت ويا از طريق رفتن در اب جوش يا اب يخ يا اتش بيگناهى خود را ثابت مى کرد”
Read More »ترجمه کلمه prestress
prestress باسيم وميله اهن تقويت کردن ،تحکيم کردن
Read More »ترجمه کلمه purfling
purfling حاشيه ارايش دارخاتم کارى شده
Read More »ترجمه کلمه prestowage plan
prestowage plan “طرح باربندى کالاها علوم نظامى : طرح پيش بينى باربندى و بارگيرى وسايل”
Read More »ترجمه کلمه purfle
purfle حاشيه دوزى کردن ،حاشيه را تزئين کردن ،منبت کارى کردن ،ارايش دادن ،ارايش ،حاشيه دوزى
Read More »