put at “براورد کردن قانون ـ فقه : براورد کردن”
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه put away
put away “ضربه محکم از بالاى سر،حذف حريف اسمش ،ابشار،کنار گذاردن ،مردود ساختن ،طلاق دادن ،تمام غذا يا مشروبى را خوردن ،مصرف کردن ورزش : پرتاب به خارج رينگ بوکس”
Read More »ترجمه کلمه prescribed load
prescribed load بار مجاز،بار مهمات مجاز،(معمولا براى ۱۵ روز عمليات)
Read More »ترجمه کلمه prescript
prescript “دستور،مقرر شده ،امر صادر شده ،تجويز شده ،امريه قانون ـ فقه : حکم”
Read More »ترجمه کلمه put aside
put aside کنار گذاشتن
Read More »ترجمه کلمه prescribed punishment
prescribed punishment قانون ـ فقه : حد
Read More »ترجمه کلمه put-and-take fishing
put-and-take fishing ورزش : انداختن ذخيره ماهى به اب براى امادگى ماهيگيرى در فصل
Read More »ترجمه کلمه prescriptible
prescriptible قابل تجويز
Read More »ترجمه کلمه paronym
paronym واژه هم ريشه ،مشتق
Read More »ترجمه کلمه prescription
prescription “مرور زمان ،حکم ،دستورالعمل ،صدور فرمان ،امريه ،نسخه نويسى ،تجويز،نسخه علوم مهندسى : دستورالعمل قانون ـ فقه : نسخه حق مالکيت در نتيجه تصرف طولانى و بلامعارض مرور زمان روانشناسى : دستور بازرگانى : دستور عمل”
Read More »