premsia “نرم خويى( در نظريه کاتل) روانشناسى : نرم خويى”
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه parotid gland
parotid gland روانشناسى : غده بناگوشى
Read More »ترجمه کلمه parallel bars
parallel bars “مانع در پرش اسب ،(ورزش )پارالل ژيمناستيک ورزش : ميله هاى پارالل”
Read More »ترجمه کلمه pyknic type
pyknic type روانشناسى : سنخ فربه تن
Read More »ترجمه کلمه premultiplication
premultiplication روانشناسى : پيش ضرب
Read More »ترجمه کلمه pyknic
pyknic )pycnic(ادم شکم گنده ،داراى شکم بزرگ واندام خپله
Read More »ترجمه کلمه premundane
premundane پيش از جهانى ،پيش از افرينش جهان بوده
Read More »ترجمه کلمه premunition
premunition پيش بندى ،جلوگيرى ،مقاومت در برابر مرض
Read More »ترجمه کلمه pyjamas
pyjamas )=pajamas(پيژامه( پاى جامه)،لباس خواب مردانه
Read More »ترجمه کلمه premune
premune ناشى از جلوگيرى ،پيشگيرى کننده
Read More »