preclinical پيش بالينى ،وابسته به زمانى که بيمارى از نظر بالينى قابل تشخيص نشده باشد
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه padder
padder “علوم مهندسى : خازن تريمر سرى الکترونيک : خازن تنظيم بسامد کم”
Read More »ترجمه کلمه precisionist
precisionist بسيار دقيق
Read More »ترجمه کلمه preclude
preclude “پيش گيرى کردن ،مانع شدن ،مانع جلو راه ايجاد کردن ،مسدود کردن علوم نظامى : ممانعت از وقوع چيزى”
Read More »ترجمه کلمه parts
parts “احزاب ،هيئتها علوم نظامى : قطعات يدکى”
Read More »ترجمه کلمه paragram
paragram جناسى که عبارت است از تغييرحرف يا حروفى ازيک واژه تصحيف
Read More »ترجمه کلمه partook
partook شرکت کردن ،شريک شدن ،سهم گرفتن ،بهره داشتن ،طرفدارى کردن
Read More »ترجمه کلمه preclusion
preclusion انسداد،ايجاد مانع
Read More »ترجمه کلمه partridge
partridge (ج.ش ).کبک
Read More »ترجمه کلمه preclusive buying
preclusive buying خريد پيشگيرى کننده ،(براى توليد قحطى در منطقه دشمن)
Read More »