paschen series شيمى : سرى پاشن
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه precipitation of moisture
precipitation of moisture انقباض و فرود امدن بخار،تراکم بخار،بارندگى
Read More »ترجمه کلمه precipitative
precipitative مربوط به تعجيل کردن
Read More »ترجمه کلمه paddle board
paddle board ورزش : تخته شنا
Read More »ترجمه کلمه paragogic
paragogic افزوده الحاقى ،اضافى
Read More »ترجمه کلمه paschal
paschal وابسته بعيد فصح يا عيد فطير،فصحى ،وابسته به عير رستاخيزمسيح
Read More »ترجمه کلمه precipitator
precipitator تعجيل يا تسريع کننده ،ته نشين کننده
Read More »ترجمه کلمه pascal’s law
pascal’s law “قانون پاسکال عمران : هرگاه فشارى بريک نقطه از مايع وارد شود ان فشار عينا “”به تمام نقاط مايع منتقل مى شود”
Read More »ترجمه کلمه precipitous
precipitous شتابناک ،از روى عجله ،بى مهابا
Read More »ترجمه کلمه pasch
pasch (مج ).عيد پاک ،عيد فصح ،تعطيلات عيد پاک
Read More »