precipitation “رسوب دادن ،ريزش ،رسوب ،ميزان رطوبت ،ميزان بارندگى ،رطوبت ،مرطوب کردن ،نزولات اسمانى مانند برف ،شتاب ،دستپاچگى ،تسريع ،بارش ،ته نشينى عمران : تگرگ و غيره معمارى : ته نشست شيمى : رسوب کردن زيست شناسى : بارش علوم نظامى : در صد رطوبت”
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه pash
pash ضربت خردکننده ،سقوط برف سنگين ،باران شديد،يورش ،نرمى ،بازور پرتاب کردن ،کوبيدن ،رگبار تند باريدن ،سر،کله
Read More »ترجمه کلمه precipitation hardening
precipitation hardening علوم مهندسى : سخت گردانى رسوبى
Read More »ترجمه کلمه paseo
paseo گردش ،تفرج ،تفريح ،باغ ملى
Read More »ترجمه کلمه precipitation brittleness
precipitation brittleness علوم مهندسى : شکنندگى رسوبى
Read More »ترجمه کلمه pasgang
pasgang ورزش : روش گام بردارى با فشار پا و چوب
Read More »ترجمه کلمه paschen’s law
paschen’s law الکترونيک : قانون پاشن
Read More »ترجمه کلمه precipitation heat treatment
precipitation heat treatment علوم هوايى : عمليات حرارتى رسوبى
Read More »ترجمه کلمه pase
pase ورزش : گذراندن ماهرانه گاو از کنار گاوباز با حرکت شنل
Read More »ترجمه کلمه precipitation reaction
precipitation reaction شيمى : واکنش رسوب دهنده
Read More »