preceptress مربى زن
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه pass on
pass on پيش رفتن ،در گذشتن ،رد کردن ،دست بدست دادن
Read More »ترجمه کلمه preceptorship
preceptorship مربى گرى ،اموزگارى
Read More »ترجمه کلمه pass off
pass off برطرف شدن ،برگزار شدن ،تا شدن ،بيرون رفتن ،به حيله از خود رد کردن ،بخرج دادن ،قلمداد کردن ،ناديده گرفتن
Read More »ترجمه کلمه precepts of god
precepts of god اوامر خدا،فرايض دينى ،احکام دينى ،احکام الهى
Read More »ترجمه کلمه paddle wheel
paddle wheel چرخ پره دار متحرک کشتى بخار
Read More »ترجمه کلمه precession
precession “ساييدگى ،پيشروى ،سبقت ،تقدم ،تغيير جهت محور جسم گردند( مثل فرفره)،انحراف مسير شيمى : حرکت تقديمى نجوم : حرکت تقديمى علوم هوايى : حرکت تقدمى علوم نظامى : فرسايش لوله علوم دريايى : حرکت تقديمى”
Read More »ترجمه کلمه pass key
pass key کليد خصوصى
Read More »ترجمه کلمه precess
precess پيش رفتن ،جلو افتادن ،سبقت گرفتن ،در خط سير محور جسم گردنده تغييرپيداشدن
Read More »ترجمه کلمه pass in review
pass in review “رژه رفتن ،دفيله رفتن علوم نظامى : فرمان به رژه”
Read More »