preceded قانون ـ فقه : گذشته
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه paddler
paddler “پارو زن ورزش : قايقران قايق باريک”
Read More »ترجمه کلمه passage of arms
passage of arms “نبرد،رزم ،جنگ ،زد و خورد قانون ـ فقه : نبرد”
Read More »ترجمه کلمه precedency
precedency )precedence(پيشى ،اولويت ،حق تقدم ،امتياز،سابقه
Read More »ترجمه کلمه passage of lines
passage of lines “عبور از خط علوم نظامى : عبور کردن از خط يک يکان ديگر”
Read More »ترجمه کلمه precedence
precedence “الويت ،ترتيب تقدم ،پيشى گرفتن ،)precedency(پيشى ،اولويت ،حق تقدم ،امتياز،سابقه ،تقدم ،برترى کامپيوتر : تقدم قانون ـ فقه : اولويت ،سبقت علوم نظامى : تقدم پيامها”
Read More »ترجمه کلمه paraffin oil
paraffin oil “نفت چراغ معمارى : روغن پارافين شيمى : پارافين مايع”
Read More »ترجمه کلمه passage money
passage money کرايه مسافر،خوراک ،غذا،راه ،تاکردن ،معاش کردن
Read More »ترجمه کلمه precedent
precedent “رويه قضايى ،سابقه داشتن ،مقدم بر،مسبوق به ،سابقه ،ماقبل ،مقدم ،نمونه قانون ـ فقه : سنت ،نمونه و پيش نويس اسناد مختلف که به منظور استفاده تهيه کنندگان بعدى اينگونه اسناد تهيه و منتشر مى شود روانشناسى : سابقه”
Read More »ترجمه کلمه passage
passage “معبر،دريا کرايه ،تيمچه ،راه عبور،دالان ،راه ،حق عبور،پاساژ،اجازه عبور،سپرى شدن ،انقضاء،سفردريا،راهرو،گذرگاه ،تصويب ،قطعه ،نقل قول ،عبارت منتخبه از يک کتاب ،رويداد،کارکردن مزاج علوم مهندسى : انتقال از حالتى به حالت ديگر معمارى : سرسرا قانون ـ فقه : ممر،فقره”
Read More »