prebendal مقررى کيشش ،محل پرداخت موقوف يا عوايد کليسا،موقوفه کليسايى
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه passer-by
passer-by رهگذر،عابر
Read More »ترجمه کلمه prebend
prebend مقررى کيشش ،محل پرداخت موقوف يا عوايد کليسا،موقوفه کليسايى
Read More »ترجمه کلمه passerby
passerby رهرو،عابر،رهگذر(مخصوصا بطور اتفاقى)
Read More »ترجمه کلمه prebubertal
prebubertal )=prebuberal(وابسته بدوره قبل از بلوغ
Read More »ترجمه کلمه passer
passer “پاسور،گذرنده ،عابر،پاس دهنده ورزش : رونده شطرنج”
Read More »ترجمه کلمه prebendary
prebendary دريافت مقررى از کليسا،وظيفه خوار کليسا
Read More »ترجمه کلمه paddock
paddock “منطقه پارک کردن اتومبيل و اماده کردن ان پيش از مسابقه ،چرا گاه ،ميدان تمرين اسب دوانى واتومبيل هاى کورسى ،در حصار قراردادن ،غوک ورزش : منطقه اماده و زين کردن و گردش اسب پيش از مسابقه”
Read More »ترجمه کلمه passenger mile
passenger mile “ميل مسافرتى علوم نظامى : طول راه مسافرت به حسب ميل”
Read More »ترجمه کلمه precambrian
precambrian قبل از دوره زمين شناسى کامبريان
Read More »