padre پدر روحانى ،کشيش ،قاضى عسکر
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه paste
paste “الصاق ،درج ،وصله ،سر هم کردن ،سرهم بندى کردن ،سريش ،گل يا خمير،نوعى شيرينى ،چسباندن ،چسب زدن به ،خمير زدن علوم مهندسى : سريش کامپيوتر : وصله کردن معمارى : سريش”
Read More »ترجمه کلمه pre adamite
pre adamite انسان پيش از ادم ،وابسته به پيش از زمان ادم
Read More »ترجمه کلمه past years
past years سالهاى گذشته
Read More »ترجمه کلمه pre admonish
pre admonish از پيش اگاه کردن ،از پيش نصيحت دادن
Read More »ترجمه کلمه past performances
past performances ورزش : سوابق چاپى نتايج مسابقات اسب يا گرگ
Read More »ترجمه کلمه pre arrange
pre arrange از پيش ترتيب دادن ،قبلا قرار گذاشتن
Read More »ترجمه کلمه past tense
past tense (د ).زمان گذشته
Read More »ترجمه کلمه pre appoint
pre appoint از پيش گماشتن ،از پيش معين کردن ،قبلا معين کردن
Read More »ترجمه کلمه pre arrangement
pre arrangement قرار قبلى
Read More »