patent office قانون ـ فقه : اداره ثبت اختراعات
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه practician
practician کسيکه دست بکار پيشه ايست ،وکيل دست در کار،پزشک دست در کار
Read More »ترجمه کلمه patent right
patent right قانون ـ فقه : حق اختراع ،حق انحصارى ثبت شده
Read More »ترجمه کلمه practices
practices “اداب ،راه و رسم روانشناسى : شيوه ها”
Read More »ترجمه کلمه patent log
patent log “سرعت سنج علوم نظامى : سرعت سنج ناو”
Read More »ترجمه کلمه practise (up) on
practise (up) on قانون ـ فقه : سوء استفاده کردن از
Read More »ترجمه کلمه patent medicine
patent medicine “داروى ثبت شده ،داروى اسپسياليته ،داروى اختصاصى قانون ـ فقه : داروى داراى جواز وزارت بهدارى”
Read More »ترجمه کلمه practise
practise “اجرا کردن ، )=practice(مشق ،ورزش ،تکرار،تمرين کردن ،ممارست کردن ،(بکارى )پرداختن ،برزش ،برزيدن قانون ـ فقه : تعقيب کردن”
Read More »ترجمه کلمه patent leather
patent leather چرم برقى
Read More »ترجمه کلمه practise or tice
practise or tice عمل کردن ،دنبال کردن ،مشق دادن ،توطئه ديدن ،تعقيب کردن ،طرح ريختن
Read More »