pow صداى انفجار،صداى ضربه
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه pavilion
pavilion “غرفه نمايشگاه ،عمارت کلاه فرنگى ،چادر صحرايى ،درکلاه خيمه زدن ،درکلاه فرنگى جا دادن معمارى : کلاه فرنگى ورزش : باشگاه بازيگران در انگلستان”
Read More »ترجمه کلمه poverty stricken
poverty stricken بى نوا،فقير،تهيدست ،مفلس ،بيچاره ،ضعيف ،بد،پست
Read More »ترجمه کلمه pavement marking (am)
pavement marking (am) معمارى : نشانه گذارى راه
Read More »ترجمه کلمه powder bag
powder bag “کيسه باروت علوم نظامى : کيسه خرج”
Read More »ترجمه کلمه paver
paver “اجر فرش ،کوبه براى کوبيدن سنگفرش معمارى : بناى سنگفرش”
Read More »ترجمه کلمه powder
powder “سائيدن ،ارد،پودر صورت ،باروت ،ديناميت ،پودر زدن به ،گرد زدن به ،گرد ماليدن بصورت گرد دراوردن علوم مهندسى : خاک شيمى : باروت زيست شناسى : گرد ورزش : برف خشک تازه علوم نظامى : پودر”
Read More »ترجمه کلمه powder blue
powder blue نيل رخت شويى ،گرد لاجوردفرنگى
Read More »ترجمه کلمه pavement brick
pavement brick معمارى : اجرفرش
Read More »ترجمه کلمه powder charge
powder charge “خرج باروت علوم نظامى : خرج پرتاب گلوله”
Read More »