ترجمه کلمه pensioner

pensioner “بازنشسته ،وظيفه خوار،مستمرى بگير قانون ـ فقه : مستمرى بگير،بازنشسته”

ترجمه کلمه poppy

poppy (گ.ش ).خشخاش ،کوکنار

poppy head خشخاش ارايش گلدسته واردر بالاى صندلى هاى کليسا

pensionable age “سن بازنشستگى قانون ـ فقه : سن تقاعد”

poppy day روز يازدهم نوامبر

pensionary بازنشسته ،حقوق بگير،مزدور،پولکى

p n junction پيوندگاه’ پى ان’

poppycock (امر ).حرف مزخرف ،حرف توخالى

pair “جفت شدن ،زوج ،زن و شوهر،هر چيز دو جزئى ،جفت کردن وشدن ،جور کردن وشدن علوم مهندسى : جفت روانشناسى : جفت کردن”

pension off قانون ـ فقه : بازنشسته کردن