ترجمه کلمه polished

polished پرداخته ،جلاداده ،مهذب ،اراسته

ترجمه کلمه perjurious

perjurious ناشى از پيمان شکنى ،دروغ

papaveracious خشخاشى

perjury “شهادت کذب ،قسم دروغ ،نقض عهد،سوگند شکنى ،گواهى دروغ قانون ـ فقه : شهادت کذب ،گواهى دروغ”

palatial کاخى ،مجلل

polisher “پرداختکار،واکس زن ،جلا دهنده معمارى : صيقلکار”

perjurer “کسيکه در دادگاه مغاير باسوگند خود دروغ بگويد قانون ـ فقه : کسى که سوگند دروغ مى خورد يا شهادت دروغ مى دهد”

perjure “قسم دروغ خوردن ،عهد شکستن ،سوگند دروغ خوردن ،گواهى دروغ دادن قانون ـ فقه : شهادت دروغ دادن”

polishing file معمارى : سوهان صيقل

perjured پيمان شکن ،نقص عهد کرده ،سوگند دروغ خورده ،دروغى داده شده