pole horse “اسب نزديک به لبه داخلى مسير( ارابه رانى)،اسب کنار مال بند،يابوى عصار خانه ورزش : اسب نزديک به لبه داخلى مسير”
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه pole climbing
pole climbing علوم نظامى : از تير بالا رفتن
Read More »ترجمه کلمه permissibility
permissibility روايى ،مجازبودن
Read More »ترجمه کلمه permeation
permeation “نفوذ،تراوش ،نشت شيمى : تراوش”
Read More »ترجمه کلمه pole mast
pole mast دکل يک تيکه ،ديرک يک پارچه
Read More »ترجمه کلمه pole jumping
pole jumping پرش با تير،جست ،با گرفتن چوب در دست
Read More »ترجمه کلمه permensem
permensem (لاتين )ماهيانه
Read More »ترجمه کلمه permeate
permeate نفوذ کردن ،سرايت کردن ،نشت کردن
Read More »ترجمه کلمه pole of development
pole of development بازرگانى : قطب توسعه
Read More »ترجمه کلمه pole pitch
pole pitch الکترونيک : گام قطب
Read More »