فرهنگ لغات تخصصی یک سایت دیگر با وردپرس فارسی
permissible dosage “دوز مجاز علوم نظامى : ميزان داروى مجاز”
Read More »دسته‌بندی نشده
ترجمه کلمه pole-changing motor
pole-changing motor علوم مهندسى : موتور با قطبهاى قابل تعويض
Read More »ترجمه کلمه permissible load
permissible load معمارى : بار مجاز
Read More »ترجمه کلمه pole-changing switch
pole-changing switch علوم مهندسى : کليد تعويض قطب
Read More »ترجمه کلمه permissible deviation
permissible deviation معمارى : تفاوت مجاز
Read More »ترجمه کلمه pale
pale کمرنگ ،رنگ رفته ،بى نور،رنگ پريده شدن ،رنگ رفتن ،در ميان نرده محصور کردن ،احاطه کردن ،ميله دار کردن ،نرده ،حصار دفاعى ،دفاع ،ناحيه محصور،قلمروحدود
Read More »ترجمه کلمه pole climber
pole climber الکترونيک : رکاب
Read More »ترجمه کلمه permissible
permissible “مباح ،رخصت دادنى ،مجاز،روا معمارى : جايز قانون ـ فقه : مجاز،جايز”
Read More »ترجمه کلمه pole charge
pole charge “خرج دستکى علوم نظامى : خرج ميله اى”
Read More »ترجمه کلمه permian
permian (ز.ش ).وابسته بدوره زمين شناسى پرميان
Read More »