فرهنگ لغات تخصصی یک سایت دیگر با وردپرس فارسی
permittivity “واحد اندازه گيرى الکتريسيته برحسب فاراده الکترونيک : ثابت دى الکتريک شيمى : گذردهى”
Read More »دسته‌بندی نشده
ترجمه کلمه permittance
permittance الکترونيک : ظرفيت خازن
Read More »ترجمه کلمه polarized relay
polarized relay الکترونيک : رله قطبى
Read More »ترجمه کلمه permitted
permitted “جائز،مجاز،حلال قانون ـ فقه : ماذون بازرگانى : مجاز”
Read More »ترجمه کلمه permitivity
permitivity “نفوذ پذيرى الکتريکى علوم هوايى : گذردهى”
Read More »ترجمه کلمه pale face
pale face سفيد پوست لقبى است که گمان مى کنندسرخ پوستان امريکايى بمردم سفيدپوست
Read More »ترجمه کلمه permit holder
permit holder قانون ـ فقه : صاحب جواز
Read More »ترجمه کلمه permit me to say
permit me to say اجازه دهيد بگويم
Read More »ترجمه کلمه permit
permit “اجازه دادن ،مجاز کردن ،روا کردن ،نديده گرفتن ،پروانه ،جواز،اجازه قانون ـ فقه : جواز،پته”
Read More »ترجمه کلمه permit goods coveredby
permit goods coveredby قانون ـ فقه : کالاى موضوع پروانه
Read More »