point “نقطه گذارى کردن ،دماغه ،دلالت کردن متوجه کردن ،مقصود،محل ،مرکز،جهت مرحله ،باريک کردن( انتهاى طناب)،راس ،رسد نوک ،هدف گيرى کردن ،نشانه روى کردن ،به سمت متوجه کردن ،سر،نکته ،ماده ،اصل ،موضوع ،جهت ،درجه ،امتياز بازى ،نمره درس ،پوان ،هدف ،مسير،مرحله ،قله ،پايان ،تيزکردن ،گوشه دارکردن ،نوکدار کردن ،نوک گذاشتن( به)،خاطر نشان کردن ،نشان دادن ،متوجه ساختن ،نقطه گذارى کردن ...
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه personality inventory
personality inventory روانشناسى : پرسشنامه شخصيت
Read More »ترجمه کلمه poinsettia
poinsettia (گ.ش ).بنت قنسول
Read More »ترجمه کلمه personality integration
personality integration روانشناسى : يکپارچگى شخصيت
Read More »ترجمه کلمه point after touchdown
point after touchdown “يک امتياز با گذراندن توپ بر فراز دروازه با ضربه پا پس از کسب ۶ امتياز با رسيدن به پشت خط پايان( فوتبال امريکايى) ورزش : يک امتياز با گذراندن توپ بر فراز دروازه با ضربه پا پس از کسب ۶ امتياز با رسيدن به پشت خط پايان”
Read More »ترجمه کلمه paleography
paleography کتابت قديمى ،شناسايى و کشف خطوط قديمه
Read More »ترجمه کلمه point bland
point bland “از دهانه لوله ،نزديک به دهانه لوله ،تيراندازى بدون نشانه روى ،بسيار نزديک علوم نظامى : در مسافت نزديک”
Read More »ترجمه کلمه personality disturbance
personality disturbance روانشناسى : اختلال شخصيت
Read More »ترجمه کلمه point-biserial correlation
point-biserial correlation روانشناسى : همبستگى دو رشته اى نقطه اى
Read More »ترجمه کلمه personality disintegration
personality disintegration روانشناسى : تلاشى شخصيت
Read More »