personifier مجسم کننده شخصيت ديگرى
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه poetizer
poetizer شعرپرداز
Read More »ترجمه کلمه personator
personator کسيکه خودرابنام ديگرى قلمدادمى کند،شبيه
Read More »ترجمه کلمه poetry
poetry چامه سرايى ،شعر،اشعار،نظم ،لطف شاعرانه ،فن شاعرى
Read More »ترجمه کلمه personification
personification “تجسم شخصيت ،عين ،همانند ديگرى روانشناسى : شخصيت بخشى”
Read More »ترجمه کلمه personate
personate جازده ،در لباس عوضى رل نمايش را بازى کردن ،خود را بجاى ديگرى قلمداد کردن ،داراى شخصيت کردن ،وانمود کردن ،تقليد کردن از،گلوبسته
Read More »ترجمه کلمه pogo
pogo علوم نظامى : در رهگيرى هوايى يعنى چانل مخابراتى را که بعد از اين کلمه اعلام مى کنم بگيريد
Read More »ترجمه کلمه personation
personation “خود را به جاى ديگرى معرفى کردن يا جا زدن قانون ـ فقه : اختيار کردن سمت مجعول”
Read More »ترجمه کلمه poets narcissus
poets narcissus گل نرگس
Read More »ترجمه کلمه personalty
personalty “اموال شخصى قانون ـ فقه : دارايى شخصى”
Read More »