plow خيش ،گاو اهن ،ماشين برف پاک کن ،شخم کردن ،شيار کردن ،شخم زدن ،باسختى جلو رفتن ،برف روفتن)plough(
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه phallic
phallic “قضيبى ،وابسته به پرستش الت مردى ،وابسته به الت رجوليت ،وابسته به قضيب ،کيرى روانشناسى : التى”
Read More »ترجمه کلمه phalanstery
phalanstery جامعه کوچک ومستقل اشتراکى ،تقسيم جامعه باجزاء کوچک ،روابط تعاونى اجتماعى
Read More »ترجمه کلمه panoramic camera
panoramic camera دوربين عکاسى که عدسى گردنده داردو ازدورنماى مسلسل عکس برميدارد
Read More »ترجمه کلمه phalanx
phalanx بندانگشت ،دسته بهم فشرده پياده نظام سنگين اسلحه
Read More »ترجمه کلمه plow back
plow back عايدات حاصله از کسب وکار را براى سرمايه گذارى مجدد کنار گذاردن
Read More »ترجمه کلمه phalanges
phalanges بندانگشت ،استخوان انگشت ،گروه
Read More »ترجمه کلمه plow under
plow under ناپديدساختن ،بخاک سپردن ،مستولى شدن بر
Read More »ترجمه کلمه palindrome
palindrome از دو سر،يکى ،متقارن
Read More »ترجمه کلمه plowhead
plowhead چارچوبى که گاو اهن بدان متصل ميشده ،ميله اهنى گاو اهن
Read More »