plene administravit “دفاع امين يا مدير ترکه در مقابل دعاوى مطروحه عليه متوفى قانون ـ فقه : بر اين مبنا که اموال متوفى مستغرق ديونش شده است و ديگر چيزى باقى نمانده است”
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه phaseout
phaseout تدريجا متوقف کردن کار يا توليد،توقف کار يا فراورى بطور مرحله اى
Read More »ترجمه کلمه plene administrative preter
plene administrative preter قانون ـ فقه : دفاعى مبنى بر اين که مقدارى از مال متوفى هنوز باقى است
Read More »ترجمه کلمه pleniloquence
pleniloquence روانشناسى : پرگويى
Read More »ترجمه کلمه phased conversion
phased conversion کامپيوتر : تبديل مرحله بندى شده
Read More »ترجمه کلمه phased array
phased array “ترتيب مرحله به مرحله علوم نظامى : جريان مرحله به مرحله بندى شده”
Read More »ترجمه کلمه pannier
pannier ” )panier(سبد صندوقى ،لول ،ژوپن زير دامن ورزش : سبد کبوترهاى مسابقه اى”
Read More »ترجمه کلمه phased attack
phased attack “تک مرحله به مرحله علوم نظامى : تک مرحله بندى شده حمله مرحله بندى شده”
Read More »ترجمه کلمه plenipotentiary
plenipotentiary “مختار، )=plenipotent(تام الاختيار،داراى اختيار مطلق قانون ـ فقه : داراى اختيار تام”
Read More »ترجمه کلمه phase voltage of winding
phase voltage of winding الکترونيک : ولتاژ سيم پيچ
Read More »