فرهنگ لغات تخصصی یک سایت دیگر با وردپرس فارسی
photoglyph صفخه اى که دراثر روشنايى حکاکى شده باشد
Read More »دسته‌بندی نشده
ترجمه کلمه plante cell
plante cell الکترونيک : باترى پلانته
Read More »ترجمه کلمه photogenic
photogenic خوش عکس ،ايجاد شده در اثر نور و روشنايى ،روشنى زا
Read More »ترجمه کلمه plante battery plate
plante battery plate الکترونيک : صفحه باترى پلانته
Read More »ترجمه کلمه planter
planter “کشاورز،زارع ،کشتار،صاحب مزرعه ورزش : کف پايى”
Read More »ترجمه کلمه photogelatin process
photogelatin process )=collotype(چاپ بوسيله ژلاتين
Read More »ترجمه کلمه planted
planted کاشته ،غرس شده ،نصب شده ،مشجر
Read More »ترجمه کلمه photogene
photogene انعکاس يا تصوير بعدى چيزى در شبکيه
Read More »ترجمه کلمه palmachristi
palmachristi روغن کرچک
Read More »ترجمه کلمه plantership
plantership کشاورزى
Read More »