ترجمه کلمه physical capital

physical capital “سرمايه فيزيکى بازرگانى : سرمايه غير پولى”

ترجمه کلمه planar graph

planar graph گراف مستوى

physical aptitude test ورزش : ازمون استعداد جسمانى

planation احداث دشت ،مسطح شدن زمين در اثر فرسايش

planche ورزش : وضع افقى بدن ژيمناست روى دستها

physical anthropology روانشناسى : انسان شناسى جسمانى

planch صفحه اى از گل نسوزکه براى نگاه داشتن چيزى که در اتش گذاشته اندبکارميرود

palmipede داراى پنجه هاى پرده دارپرده پا،پرنده اى که پنجه هايش پرده دارد

planchet “صفحه فلزى مخصوص ضرب سکه معمارى : تخته سه پايه”

physical analysis “تجزيه فيزيکى عمران : جداسازى ذرات خاک از نظر قطر دانه ها به روش فيزيکى”