pitchy “زفت اندود،قيراندود،قيرگون ،سياه و تاريک معمارى : سياه”
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه pickup man
pickup man ورزش : اسب سوار کمکى به گاوسوار براى پياده شدن او
Read More »ترجمه کلمه pitchstone
pitchstone يکجور خاره اتش فشانى که خاصيت شيشه و صيقل زفت رادارا است
Read More »ترجمه کلمه pickup
pickup “پيکاپ ،دستگاه برقى ناقل صداى گرامافون ،رشد،ترقى ،تجديد فعاليت ،چيدن ،هرچيز انتخاب شده ،اشنايى تصادفى ،(دختر )بلند کردن ،برداشتن ،سوارکردن ،گرفتن ،بهبودى يافتن ورزش : انداختن چوب و نخ بعقب براى بيرون اوردن ماهى از اب”
Read More »ترجمه کلمه piteous
piteous رقت بار،دلسوز،رقت انگيز،جانگداز
Read More »ترجمه کلمه pickup field
pickup field “زمين باز بدون مانعى که هواپيما مى تواند در ان فرود ايد علوم نظامى : محوطه سوار شدن در هواپيما”
Read More »ترجمه کلمه piteousness
piteousness رقت انگيزى
Read More »ترجمه کلمه pickthank
pickthank بادنجان دور قاب چين ،متملق
Read More »ترجمه کلمه piteously
piteously بطور رقت اور
Read More »ترجمه کلمه pickpurse
pickpurse کيف زن ،جيب بر
Read More »