pancratist کشتى گير،مشت زن ،پهلوان
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه pictorial
pictorial “وسايل تصويرى يا تصوير نهايى ،(مثل نوار و فيلم و تلويزيون و اسلايد)،تصويرى ،مصور،تصوير نما،مجسم سازنده معمارى : تصويرى روانشناسى : تصويرى”
Read More »ترجمه کلمه pitch diameter
pitch diameter “قطر جناح علوم مهندسى : قطر پهلو علوم هوايى : قطر گام”
Read More »ترجمه کلمه pictomap
pictomap “نقشه عکسى علوم نظامى : نقشه اى که روى عکس هوايى تهيه شده است”
Read More »ترجمه کلمه pitch-dark
pitch-dark قيرگون ،تاريک
Read More »ترجمه کلمه pictograph
pictograph “خط تصويرى ،نشان يا علائم تصويرى ،صورت نگاره روانشناسى : نمودار تصويرى”
Read More »ترجمه کلمه pitch in
pitch in با سعى و جديت شروع بکار کردن ،شروع به خوردن غذا کردن
Read More »ترجمه کلمه pictography
pictography صورت نگارى ،تصوير نگارى ،رمز نگارى
Read More »ترجمه کلمه pitch line
pitch line علوم هوايى : مکان هندسى نقاطى که در انها مراکز نقاط تماس يا گام دندانه هاى چرخ دنده يا دندانه ها اندازه گيرى ميشود
Read More »ترجمه کلمه pictogram
pictogram “صورت نگاشت معمارى : خط صورتى”
Read More »