ترجمه کلمه ping pong table

ping pong table ورزش : ميز پينگ پنگ

ترجمه کلمه pampas

pampas دشت علفزار امريکاى جنوبى ،دشت ،مرتع

ping pong set ورزش : مسابقه پينگ پنگ با ۳ يا ۵ گيم

pillotage قانون ـ فقه : وجوهى که بابت راهنمايى کشتى وصول مى شود

pingpong کامپيوتر : جايگرينى دو يا چند دستگاه ذخيره بنحوى که که پردازش بتواند روى يک مجموعه فايل انتهايى صورت گيرد

pillow “بالين ،متکا،پشتى ،مخده ،بالش وار قرار گرفتن ،بربالش گذاردن ورزش : صخره بزرگ زير اب در عمق کافى براى جريان ارام اب”

pinguin اناناس هندى

pillory قاپوق ،نوعى الت شکنجه قديمى که سر ودست مجرم را از سوراخ کوچک تخته سنگى گذارنده وفشار ميدادند

pinguid روغنى ،چرب ،حاصل خيز

pinhead سر سنجاق ،چيز کوچک و ناچيز