pincushion جا سنجاقى ،بالشتک ،سنجاق گير
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه pilot materials
pilot materials علوم نظامى : وسايل و دست ابزارهاى ماشين سازى يا مدل سازى
Read More »ترجمه کلمه pincushion magnets
pincushion magnets الکترونيک : مغناطيسهاى تصحيح بالشتک
Read More »ترجمه کلمه pilot line production
pilot line production علوم نظامى : توليد به حداقل در کارخانجات نظامى
Read More »ترجمه کلمه pincushion effect
pincushion effect الکترونيک : اعوجاج بالشتکى
Read More »ترجمه کلمه pilot line operation
pilot line operation علوم نظامى : کار توليد حداقل کالاهاى نظامى فقط به منظور حفظ سيستم توليد
Read More »ترجمه کلمه pindaric
pindaric پيرو سبک مغلق نويسى شاعر يونانى موسوم به(پندار)،شعر بزمى ،مغلق نويسى
Read More »ترجمه کلمه pilot lamp
pilot lamp “لامپ کنترل علوم مهندسى : لامپ پيلوت الکترونيک : لامپ خبر”
Read More »ترجمه کلمه pindari
pindari پندارى ،غارتگر سواره درهندوستان درسده هاى ۱۷ و۱۸
Read More »ترجمه کلمه pilot house
pilot house “اطاق سکان علوم نظامى : پل فرماندهى علوم دريايى : پل فرماندهى”
Read More »