quail “(ج.ش ).بلدرچين ،وشم ،بدبده ،شانه خالى کردن ،از ميدان دررفتن ،ترسيدن ،مردن ،پژمرده شدن ،لرزيدن ،بى اثر بودن ،دلمه شدن علوم نظامى : نوعى موشک فريبنده که براى کور کردن رادارها و يا سيستم پدافند هوايى دشمن از هواپيما پرتاب مى شود”
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه quagmire
quagmire “خلاب ،مرداب ،باتلاق ،در لجن انداختن معمارى : سياه اب”
Read More »ترجمه کلمه quadripartite
quadripartite چهار جزئى ،چهار تايى ،چهارسويى ،چهارجانبه
Read More »ترجمه کلمه qoph
qoph coph(، )=kophنوزدهمين حرف الفباى عبرى
Read More »ترجمه کلمه quadrisyllable
quadrisyllable کلمه چهار هجائى
Read More »ترجمه کلمه quaggy
quaggy مردابى ،باطلاقى
Read More »ترجمه کلمه quadrisyllabic
quadrisyllabic چهار هجائى
Read More »ترجمه کلمه quadrivalent
quadrivalent چهار بنيانى ،چهار ارزشى
Read More »ترجمه کلمه quagga
quagga گوراسب افريقائى
Read More »ترجمه کلمه quadroon
quadroon از نژاد سفيد وسياه
Read More »