quantily surveyor براورد کننده مقادير
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه quiot
quiot حلقه ياصفحه اهنى که دربازى پرت ميکنند تاروى ميخى بيفتد،ليس بازى
Read More »ترجمه کلمه quanting
quanting علوم دريايى : – punting
Read More »ترجمه کلمه quintus
quintus پنجمى دراصطلاح دانشگاهها
Read More »ترجمه کلمه quantile
quantile “چارک( درامار) بازرگانى : چارک”
Read More »ترجمه کلمه quip
quip کنايه ،گوشه ،مزه ريختن ،بذله ،طنز،لطيفه ،طعنه زدن ،ايهام گفتن
Read More »ترجمه کلمه quadricentennial
quadricentennial چهارصدمين سال گردش ،جشن ،چهارسدمين سال
Read More »ترجمه کلمه quantify
quantify “کميت را تعيين کردن ،چندى بيان کردن ،محدود کردن ،کيفيت چيزى را معلوم کردن کامپيوتر : واجد شرايط شدن”
Read More »ترجمه کلمه quire
quire چهار ورق کاغذ که تا شده و هشت ورق شده باشد،ورق هشت برگى ،کاغذ را دسته کردن
Read More »ترجمه کلمه quantification
quantification “معرفى عناصر يک جسم ،تعريف ،تعيين خاصيت روانشناسى : کمى کردن زيست شناسى : کميت پذير کردن”
Read More »