quantum meruit “هر قدر کارش واقعا “”ارزش داشته باشد در دعوى کارگر بر کارفرما قانون ـ فقه : کارفرما کارى را که براى انجام دادن به کارگر مى داده و قرار مى گذاشته که مزد او را بر مبناى قاعده فوق بدهد”
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه quinolidine
quinolidine شيمى : کينوليدين
Read More »ترجمه کلمه quantum libet or placet
quantum libet or placet باندازه لازم ،بمقدارى که لازم است
Read More »ترجمه کلمه quinone
quinone شيمى : کينون
Read More »ترجمه کلمه quantizer
quantizer “رقمى کننده ،تدريجى کننده ،پله اى کننده کامپيوتر : پله اى کننده”
Read More »ترجمه کلمه quinoline
quinoline شيمى : کينولين
Read More »ترجمه کلمه quantum
quantum “مقدار،کميت ،اندازه ،درجه ،ميزان ،مبلغ ،پله ،ذره کامپيوتر : ذره نجوم : کوانتوم”
Read More »ترجمه کلمه quadrennium
quadrennium دوره چهارساله ،مدت چهار ساله ،چهارسال
Read More »ترجمه کلمه quantize
quantize “رقمى کردن ،با تئورى و فرمول صفات و کيفيت چيزى را تعيين کردن ،نيرو را با فرمول اندازه گيرى کردن ،تدريجى کردن ،پله اى کردن کامپيوتر : پله اى کردن”
Read More »ترجمه کلمه quinonimine
quinonimine شيمى : کينون ايمين
Read More »