raster “محل تصوير علوم مهندسى : خطوط مورب تحت زاويه مخصوص بصورت هاشور ترام کامپيوتر : محل تصوير الکترونيک : شبکه بازتاب”
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه rattail
rattail دم موشى ،هر چيزى شبيه دم موش
Read More »ترجمه کلمه raster display
raster display “نمايش محل تصوير کامپيوتر : صفحه نمايش شبکه اى”
Read More »ترجمه کلمه rattan
rattan درخت خون سياوشان ،باعصاى خيزران تنبيه کردن ،چوبدستى
Read More »ترجمه کلمه raster graphics
raster graphics کامپيوتر : روش مرتب کردن و نمايش داده بصورت سطرهاى افقى از يک شبکه يکنواخت يا سلولهاى تصوير
Read More »ترجمه کلمه ratsbane
ratsbane مرگ موش ،(گ.ش ).گياهان سمى قاتل موش
Read More »ترجمه کلمه raster fill
raster fill کامپيوتر : پر کردن محل تصوير
Read More »ترجمه کلمه rats
rats موش صحرائى ،رفيق نيمه راه ،دوست بى وفا
Read More »ترجمه کلمه raster image processor
raster image processor کامپيوتر : پردازشگر تصوير شبکه اى
Read More »ترجمه کلمه raclaim
raclaim باز گرفتن ،پس گرفتن ،اباد کردن ،احيا کردن ،رام کردن ،رها کردن
Read More »