ranksman “سرباز صفى علوم نظامى : مامور صف”
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه re-axtent
re-axtent قانون ـ فقه : تجديد نظر در ارزيابى يا مساحى زمين و خانه در اثر اعتراض يکى از طرفين
Read More »ترجمه کلمه ranksack
ranksack خوب گشتن ،خوب جستجوکردن ،زياد
Read More »ترجمه کلمه re-assurance policy
re-assurance policy قانون ـ فقه : قرارداد بيمه اتکايى
Read More »ترجمه کلمه rannunculacea
rannunculacea الالگان ،تيره الاله
Read More »ترجمه کلمه re-attachment
re-attachment “توقيف مجدد،در مورد کسى که قبلا “”توقيف شده بوده و به علتى بدون تعيين تاريخ دقيق ازاد شده بوده است قانون ـ فقه : sine die”
Read More »ترجمه کلمه re
re “برگشت دادن ،درباره ،عطف به ،با توجه به( مخفف)reference قانون ـ فقه : درباره….. ”
Read More »ترجمه کلمه ransack
ransack جستجو کردن ،زياد کاوش کردن ،غارت کردن ،چپاول کردن ،لخت کردن ،چپاول
Read More »ترجمه کلمه radar altimetry
radar altimetry علوم نظامى : ارتفاع سنجى به وسيله رادار
Read More »ترجمه کلمه ransom
ransom “وجهى که جهت ازاد کردن اسير يا خريدارى مدت زندان قابل خريد پرداخت شود وجهى که جهت احتراز از تنبيهات جزايى از طرف مجرم و به جاى تقبل ان تنبيهات پرداخت شود،خونبها،غرامت جنگى ،جزيه ،ازادى کسى ياچيزى را خريدن ،فديه دادن قانون ـ فقه : فديه ،وجهى که جهت جلوگيرى از ضبط اموال پرداخت مى شود”
Read More »