reaching (sailing) علوم دريايى : باد پهلو
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه range officer
range officer “افسر مسئول ميدان تير علوم نظامى : افسر تير”
Read More »ترجمه کلمه range rake
range rake “اليداد مسافت سنج علوم نظامى : دستگاه اليدادتى شکل”
Read More »ترجمه کلمه reach rod
reach rod علوم نظامى : اهرم کنترل از راه دور
Read More »ترجمه کلمه range quadrant
range quadrant “طبله تراز تير علوم نظامى : طبله مقياس درجه توپ”
Read More »ترجمه کلمه radar beam
radar beam علوم مهندسى : پرتو رادار
Read More »ترجمه کلمه range resolution
range resolution “قابليت رادار براى تعيين مسافت اشياى مختلف علوم نظامى : قابليت تفکيک بردى”
Read More »ترجمه کلمه reach
reach “دسترسى ،توانايى ،استطاعت ،وسعت حدود،ميدان ،هدف ،رسيدن به ،نائل شدن به ،کشش ،حصول ،رسايى ،برد علوم مهندسى : ناحيه بازرگانى : دسترس”
Read More »ترجمه کلمه range section
range section علوم نظامى : قسمت مسئول مسافت ياب يا کار با دستگاه مسافت ياب در يک اتشبار
Read More »ترجمه کلمه reabsorb
reabsorb باز در اشاميدن ،دوباره مکيدن و جذب کردن
Read More »