سفارش با يک کليک
برآورد هزينه ترجمه

درخواست تماس با کارشناسان

دسته‌بندی نشده

ترجمه کلمه run

run “کارکردن موتور،به کار انداختن ،روشن کردن موتور،دويدن ،پيمودن ،پخش شدن ،جارى شدن ،دوام يافتن ،ادامه دادن ،اداره کردن ،نشان دادن ،رديف ،سلسله ،ترتيب ،محوطه ،سفر،گردش ،ردپا،حدود،مسير،راندن ،رانش ،داير بودن ،امتداد کامپيوتر : دستورRUN روانشناسى : دور بازرگانى : اجرا ورزش : يک امتياز علوم نظامى : يک راه عکسبردارى هواپيما”

Read More »