rove پرسه زدن ،اواره شدن ،راهزنى دريايى کردن ،گردش کردن ،ول گرديدن ،سرگردانى و بى هدفى
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه record of service
record of service قانون ـ فقه : سابقه خدمت
Read More »ترجمه کلمه rover
rover “سيار،ولگرد خانه بدوش ،دزد دريايى ،عيار قانون ـ فقه : دزد دريايى”
Read More »ترجمه کلمه record number
record number کامپيوتر : شماره رکورد
Read More »ترجمه کلمه record of events
record of events “ثبت وقايع علوم نظامى : دفتر ثبت وقايع”
Read More »ترجمه کلمه radial potential
radial potential علوم مهندسى : پتانسيل شعاعى
Read More »ترجمه کلمه roving
roving قانون ـ فقه : ولگردى
Read More »ترجمه کلمه rover
rover “سيار،ولگرد خانه بدوش ،دزد دريايى ،عيار قانون ـ فقه : دزد دريايى”
Read More »ترجمه کلمه record manager
record manager کامپيوتر : مدير رکورد
Read More »ترجمه کلمه row
row “رديف مين ،پارو زدن ،راندن ،سطر،رج ،قطار،راسته ،صف ،رديف چند خانه ،رديف کردن ،قرار دادن ،بخط کردن ،قيل و قال علوم مهندسى : سرى کامپيوتر : سطر قانون ـ فقه : نزاع روانشناسى : رديف علوم هوايى : رديف علوم نظامى : صف”
Read More »