round up “جمع اورى اشيا يا اشخاص پراکنده ،گرد کردن افزايشى کامپيوتر : گرد کردن افزايشى”
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه recrudescent
recrudescent عود کننده
Read More »ترجمه کلمه round unvarnished tale
round unvarnished tale حرف سر راست ،سخن بى پرده ،راست حسينى
Read More »ترجمه کلمه radial stress
radial stress معمارى : تنش شعاعى
Read More »ترجمه کلمه round vowel
round vowel حرف صدايى که درتلفظ ان بايد دهان يا لب را گرد کرد
Read More »ترجمه کلمه recrudescence
recrudescence برگشت ،عود،ظهور مجدد،برگشتگى ،تجديد
Read More »ترجمه کلمه recrudesce
recrudesce برگشتن ،عود کردن
Read More »ترجمه کلمه round voyage
round voyage سفر دوسره
Read More »ترجمه کلمه recriminative
recriminative پس دهنده بد گويى يا تهمت
Read More »ترجمه کلمه rake
rake “شيار،اثر،شن کش ،چنگال ،خط سير،جاى پا،جاده باريک ،شکاف ،خميدگى ،شيب ،هرزه ،فاجر،بد اخلاق ،فاسد،رگه ،سفر،با سرعت جلو رفتن ،با چنگک جمع کردن ،جمع اورى کردن علوم مهندسى : شن کش عمران : شن کش علوم هوايى : زاويه بين قائم محل و محور چرخ دم هواپيما علوم نظامى : دستگاه سنجش خطاى برد توپ”
Read More »