roller “منگنه ،قرقره نورد،غلطک ،غلتک ،بام غلتان ،استوانه ،نورد علوم مهندسى : استوانه عمران : دستگاهى که جهت متراکم کردن لايه هاى خاک از ان استفاده ميشود معمارى : قلطک ورزش : غلتانک چمن علوم نظامى : ماشين غلطک زنى”
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه reflectance ink
reflectance ink کامپيوتر : جوهر انعکاس
Read More »ترجمه کلمه reflectability
reflectability “بازتابندگى زيست شناسى : بازتاب پذيرى”
Read More »ترجمه کلمه rainless
rainless بى باران ،خشک
Read More »ترجمه کلمه refit book
refit book علوم نظامى : دفتر يادداشت وقايع دريايى
Read More »ترجمه کلمه roller bearing
roller bearing “ياطاقان غلطک دار،(مک ).ياتاقانى که ميله ان با چند غلتک ديگر بگردش ايد علوم مهندسى : بلبرينگ غلطکى”
Read More »ترجمه کلمه reflect
reflect “باز تابيدن ،منعکس شدن ،بازتاب دادن ،بازتاب يافتن ،بازتابيدن ،تامل کردن ،منعکس کردن ،برگرداندن ،فکر کردن ،منتج شدن به علوم مهندسى : برگرداندن شيمى : بازتاباندن”
Read More »ترجمه کلمه roller bandage
roller bandage نوار دراز پيچيده که براى زخم بندى بکار ميرود،زخم بند پيچيده
Read More »ترجمه کلمه refit 2
refit 2 علوم دريايى : بازسازى کردن
Read More »ترجمه کلمه roller clock
roller clock “علوم نظامى : چشمى بسته قرقره دار علوم دريايى : چشمى بسته قرقره دار”
Read More »