role enactment روانشناسى : نقش گزارى
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه role conflict
role conflict روانشناسى : تعارض نقش
Read More »ترجمه کلمه role of money
role of money بازرگانى : نقش پول
Read More »ترجمه کلمه reflex arc
reflex arc “کمان بازتاب روانشناسى : قوس بازتاب”
Read More »ترجمه کلمه role expectations
role expectations روانشناسى : انتظارات نقش
Read More »ترجمه کلمه radiator union
radiator union علوم مهندسى : پيچ و مهره رادياتور
Read More »ترجمه کلمه role playing
role playing روانشناسى : نقش گزارى
Read More »ترجمه کلمه reflex action
reflex action قانون ـ فقه : عمل غير ارادى
Read More »ترجمه کلمه reflex
reflex “بازتاب ،واکنش ،عکس العمل غيرارادى کامپيوتر : يک برنامه تحليلى پايگاه داده که براى ايجاد و کنترل اطلاعات به شکل يک ليست بکار برده مى شود روانشناسى : بازتاب”
Read More »ترجمه کلمه role therapy
role therapy روانشناسى : نقش درمانى
Read More »