roily (درمورد مايع )پر از ذرات رسوبى
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه reflexibility
reflexibility انعکاس پذيرى
Read More »ترجمه کلمه roil
roil اشفته کردن ،مخلوط کردن ،سرگردان شدن ،دنبال هم دويدن ،با جيغ و داد و بازى کردن
Read More »ترجمه کلمه reflexible
reflexible انعکاس پذير،قابل انعکاس
Read More »ترجمه کلمه reflexed
reflexed برگشته
Read More »ترجمه کلمه roister
roister عياشى و شب زنده دارى کردن ،عياش
Read More »ترجمه کلمه radical
radical “بنيادى ،ريشه ،قسمت اصلى ،اصل ،سياست مدار افراطى ،طرفدار اصلاحات اساسى ،بنيان ،بن رست ،ريشگى ،(ر ).علامت راديکال معمارى : ابتدايى قانون ـ فقه : طرفدار اصلاحات اساسى شيمى : بنيان روانشناسى : افراط گرا ريشه اى بازرگانى : تندرو ورزش : راديکال”
Read More »ترجمه کلمه roku dan
roku dan ورزش : دان ۶ کاراته
Read More »ترجمه کلمه reflex time
reflex time روانشناسى : زمان بازتاب
Read More »ترجمه کلمه roisterer
roisterer لاف زن ،داد و بيداد کن
Read More »