فرهنگ لغات تخصصی یک سایت دیگر با وردپرس فارسی
weldor )welder(جوشکار،ماشين جوشکارى
Read More »دسته‌بندی نشده
ترجمه کلمه waterworks
waterworks دستگاه اب رسان ،فواره ،اب بند
Read More »ترجمه کلمه weldment
weldment چيز جوش خورده ،قطعات بهم جوش خورده
Read More »ترجمه کلمه waterworn
waterworn شسته شده و صيقلى در اثر اب ،اب شسته
Read More »ترجمه کلمه welding transformer
welding transformer “ترانسفورماتور جوشکارى علوم مهندسى : ترانس جوش”
Read More »ترجمه کلمه wage stabilization
wage stabilization “ثبات دستمزد بازرگانى : تثبيت مزد”
Read More »ترجمه کلمه welding source
welding source علوم مهندسى : منبع جريان جوش
Read More »ترجمه کلمه watfiv
watfiv “Waterloo FORTRAN IV کامپيوتر : يک کامپايلر فرترن”
Read More »ترجمه کلمه welding torch
welding torch معمارى : پستانک جوش
Read More »ترجمه کلمه watery
watery ابى ،ابدار،اشکبار،پر اب ،ابکى ،رقيق
Read More »