rigorousness سخت گيرى ،سختى
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه relative majority
relative majority قانون ـ فقه : اکثريت نسبى
Read More »ترجمه کلمه radio guard
radio guard “نگهبان بى سيم علوم نظامى : نگهبان اطاق بى سيم کشتى يا هواپيماى مامور استراق سمع”
Read More »ترجمه کلمه rigour
rigour )rigor(سختى ،سختگيرى ،خشونت ،تندى ،دقت زياد
Read More »ترجمه کلمه relative location
relative location ترتيب نسبى ،قرار دادن
Read More »ترجمه کلمه relative jurisdiction
relative jurisdiction قانون ـ فقه : صلاحيت نسبى
Read More »ترجمه کلمه rigsdag
rigsdag (نام ) مجلس قانونى دانمارک
Read More »ترجمه کلمه relative income hypothesis
relative income hypothesis “فرضيه درامد نسبى ،براساس اين نظريه که توسط جيمز دوزنبرى بيان شده مصرف تابع درامد نسبى( درامد جارى به حداکثر درامد گذشته) بازرگانى : براساس اين نظريه که توسط جيمز دوزنبرى بيان شده مصرف تابع درامد نسبى”
Read More »ترجمه کلمه riksdag
riksdag (نام ) مجلس قانونى سوئد
Read More »ترجمه کلمه rilievo
rilievo برجسته ،برجستگى
Read More »