riddle (to) معمارى : الک کردن
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه radio telephone transmitter
radio telephone transmitter الکترونيک : فرستنده تلفن بيسيم
Read More »ترجمه کلمه railroad construction
railroad construction علوم مهندسى : ساختمان راه اهن
Read More »ترجمه کلمه riddler
riddler لغز گو،معماگو
Read More »ترجمه کلمه rabbit
rabbit شکار خرگوش کردن
Read More »ترجمه کلمه riddlingly
riddlingly بشکل معما يا چيستان
Read More »ترجمه کلمه remedy
remedy “گزير،علاج ،دارو،ميزان ،چاره ،اصلاح کردن ،جبران کردن ،درمان کردن علوم مهندسى : رفع قانون ـ فقه : وسائل جبران خسارت بازرگانى : علاج”
Read More »ترجمه کلمه remediless
remediless بى درمان ،درمان ناپذير،بى چاره ،ذعلاج ،علاج ناپذبر
Read More »ترجمه کلمه remedial statutes
remedial statutes قانون ـ فقه : قوانين اصلاحى
Read More »ترجمه کلمه ride
ride “مسلط شدن ،سوارى ،گردش سواره ،سوار شدن علوم مهندسى : سوار شدن بر علوم نظامى : چرخش ناو روى لنگر”
Read More »