railroad “راه اهن ،با راه اهن فرستادن يا سفر کردن ،سرهم بندى کردن ،پاپوش درست کردن علوم مهندسى : راه اهن”
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه radio wave
radio wave “امواج الکترو مغناطيسى راديو،موج راديو الکترونيک : موج راديويى”
Read More »ترجمه کلمه remonstrant
remonstrant معترض
Read More »ترجمه کلمه ribbon vermicelli
ribbon vermicelli رشته فرنگى باريک
Read More »ترجمه کلمه remonstrate
remonstrate تعرض کردن ،با تعرض و نکوهش گفتن
Read More »ترجمه کلمه remonstrance
remonstrance “سرزنش ،نکوهش ،تعرض ،اعتراض ،مخالفت قانون ـ فقه : اعتراض”
Read More »ترجمه کلمه ribby
ribby داراى دنده هاى بيرون امده ،شبيه دنده
Read More »ترجمه کلمه remonetize
remonetize دوباره رايج کردن
Read More »ترجمه کلمه ribes
ribes خارتوت ،يکجورانگورفرنگى
Read More »ترجمه کلمه remodel
remodel تغيير وضع دادن ،عوض کردن ،تعمير کردن
Read More »