reviving قانون ـ فقه : وصول مطالبات سوخت شده
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه repessive
repessive جلوگيرى کننده ،فرونشاننده
Read More »ترجمه کلمه raid
raid “تک نفوذى سريع ،کمين ،تک سريع تاخت و تاز،تک هوايى ،تاخت و تاز،حمله ناگهانى ،ورود ناگهانى پليس ،يورش اوردن ،هجوم اوردن علوم نظامى : تک ناگهانى حمله هوايى”
Read More »ترجمه کلمه repertory
repertory “فهرست ،مجموعه ،انبار،مخزن ،کاتالوگ روانشناسى : خزانه”
Read More »ترجمه کلمه reviviscence
reviviscence زنده سازى ،بهوش اورى ،نيرو بخشى
Read More »ترجمه کلمه repertoire
repertoire “موجودى ،مخزن ،فهرست نمايش هاى اماده براى نمايش دادن کامپيوتر : مجموعه روانشناسى : خزانه”
Read More »ترجمه کلمه reviviscent
reviviscent رمق تازه دهنده
Read More »ترجمه کلمه repercussive
repercussive پس زننده
Read More »ترجمه کلمه repeople
repeople دوباره مسکون ساختن
Read More »ترجمه کلمه revivor
revivor “تجديد مرافعه قانون ـ فقه : تعقيب دعوايى که به علتى معوق مانده بوده است”
Read More »