retired “بازنشسته قانون ـ فقه : بازنشسته ،مربوط به بازنشستگى”
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه reserve curreny
reserve curreny “ارز ذخيره بازرگانى : پول ذخيره”
Read More »ترجمه کلمه retire
retire “کناررفتن از مسابقه ،عقب رفتن ،کناره گيرى کردن ،استراحتگاه ،استراحت کردن ،بازنشسته کردن يا شدن ،پس رفتن ورزش : کنار رفتن از دور مسابقه کشتى علوم نظامى : عقب نشينى کردن به دلخواه بازنشسته شدن”
Read More »ترجمه کلمه radish
radish (گ.ش ).تربچه ،برگ يا علف تربچه
Read More »ترجمه کلمه retired draft
retired draft لاشه برات
Read More »ترجمه کلمه reserve components
reserve components علوم نظامى : قسمتهاى احتياط ارتش
Read More »ترجمه کلمه retired ness
retired ness کناره گيرى ،بازنشستگى
Read More »ترجمه کلمه reserve center
reserve center “مرکز احتياط علوم نظامى : مرکز اموزش احتياط”
Read More »ترجمه کلمه reserve army of unemployed
reserve army of unemployed “سپاه ذخيره بيکاران بازرگانى : ارتش ذخيره بيکاران”
Read More »ترجمه کلمه retired pay
retired pay قانون ـ فقه : حقوق بازنشستگى
Read More »